با حضور مسئولان خدمات پشتيباني واحدهای پردیسه در خصوص تجمیع واگذاری سرویس های ایاب وذهاب ...
جلسه هماهنگی درخصوص تجمیع واگذاری ایاب وذهاب کارکنان واحدهای داخل پردیسه دانشگاه روز یکشنبه ۲۷ اردبیهشت ساعت ۸/۳۰در دفتر مدیریت پشتیبانی ورفاهی برگزار گردید
با حضور مسئولان خدمات پشتيباني واحدهای پردیسه در خصوص تجمیع واگذاری سرویس های ایاب وذهاب کارکنان تشکیل ابتدا جلسه علی رضا حکمت رئیس اداره نظارت بر خدمات عمومی با بیان اهداف جلسه وچند مطالبی از اصول مدیریت اسلامی از دیدگاه امام علی علیه السلام را بیان کردند که بشرح زیر میباشد
اصول مدیریت اسلامی از دیدگاه امام علی (ع)
در این فرمان اصول مدیریت اسلامی و دستورات متناسب با رفتارهای سازمانی بر مبنای اصول اولیه اسلامی بیانشده است که عبارتاند از:
*حاکمیت خدا و وحدت فرماندهی
اولین اصل درزمینه حکومت و مدیریت پذیرش فرماندهی خداوند، بندة او بودن و خداترسی است بهطوریکه در جایجای دستورات امام (ع) نام خدا و رضای او بهوضوح دیده میشود و آنجا که میفرمایند: این دستوری از بندة خدا به مالک و امر میکند او را به تقوای الهی و برگزیدن فرمان او و پیروی ازآنچه در کتابش امر فرموده است (نهجالبلاغه، ب 2، ص 992). در اینجا به افراد میگوید اگر در نظام الهی اسلامی، مدیریتی را قبول میکنید و دارای پست و مسئولیتی میشوید، در پیشگاه خداوند مسئول و پاسخگو خواهید بود و باید خداترس و باتقوا باشید و این مقام و مسئولیت شمارا از خدمت به خلق غافل نکند. فرد را به وحدت و فرماندهی در قالب اصل حاکمیت خداوند و تبعیت از او فرامیخواند.
*مردمداری و مهربانی با مردم
یکی دیگر از اصول مهم مدیریتی، مردمداری و مهربانی با مردم است زیرا کلیه ساختار و نظم اداره یا سازمان و بهطورکلی تشکیلات ایجادشده جهت رفاه مردم به وجود آمده است و مدیر مدبر، باایمان، خداپرست بایستی با مردم مهربانی و مدارا کند و در برخورد با مردم و کارکنان از اصول و قوانین اسلامی استفاده نماید. امام (ع) در این مورد فرمودهاند: و مهربانی و خوشرفتاری و نیکویی با رعیت را در دل خود جای ده، مبادا با آنان چون جانور درنده باشی و خوردنشان را غنیمت شماری زیرا که مردم دودستهاند یا مسلماناند و برادر دینی تو و یا انساناند و در خلقت همانند تو (نهجالبلاغه، ب 2، ص 1001). این اصل توصیه میکند مدیر مردمدار و مهربان باشد و نهتنها با مسلمین بلکه با غیرمسلمان نیز بایستی برخورد شایسته داشت. *عدالت بر اساس حق
یکی دیگر از اصول مدیریت پیروی از حق و عدالت ورزی است و این مورد از امور مشهود در دوران خلافت امام (ع) است ایشان چنان در امور حق و عدل قاطعانه برخورد نمودهاند که زبانزد عام و خاص میباشند و به مالک بیان نمودند فرقی بین آشنا و فامیل و دوست و سفارش شده قرار نداده و بین مسلمان و غیرمسلمان تبعیض قائل نشو بهطوریکه همه افراد از مواهب حکومت عدل برخوردار باشند در فرمان خود میفرمایند: حق را برای آنکه شایسته است از نزدیک یا دور (خویش و بیگانه) اجرا کن (نهجالبلاغه، ب 72، ص 1036) و یـا در جای دیگر میفرمایند: و نیکوتـرین چیزی کـه حاکمان را خشنود میسازد برپاداشتن عدل و دادگری در شهرها و آشکار ساختن دوستی رعیت است (نهجالبلاغه، ب 36، ص 1008).
*تغافل در برخورد با مردم و چشمپوشی بزرگوارانه
یکی دیگر از اصول مدیریت در برخورد مناسب با مردم، رعایت تغافل با مردم است؛ زیرا انسانها به دلایل مختلف در معرض خطا و اشتباه قرار دارند و خود امام (ع) در برخورد با مردم گذشت داشت و در مقابل بعضی از اشتباهات و خطاهای آنان خود را به تغافل میزد و به مالک نیز بیان نمودهاند: مردم از پیش گرفتار لغزش و خطا بوده و به سببهایی بدکاری به آنها روی آورده است، بهعمد یا به سهو دچار لغزش میشوند پس اگر پیش آمدی آنها را به سهو به بدکاری واداشت نباید به ایشان بخشش و عفو روا نداشت (تغافل) با بخشش و گذشت خود آنان را عفو کن، همانطور که دوست داری خدا با بخشش و گذشت تو را بیامرزد (نهجالبلاغه، ب 6، ص 995). بر مبنای این دستور امام (ع) مدارا و چشمپوشی بجا از کارهای مردم از اصول یک مدیریت صحیح است که با رفتار انسانی آجین میگردد.
*انصاف و میانهروی در حق
انصاف را میتوان به رفتار مناسب با زیردستان بر مبنای قوانین و مقررات، از روی حق و عدل معنی کرد. امام انصاف را نهتنها مبنای رفتار مدیران با مردم بلکه اصل مبنای رفتار او را با خداوند میداند. دراینارتباط به مالک میگوید: باخدا به انصاف رفتار کن (اوامر او را بهکارگیر و از نواهی او بپرهیز)، از جانب خود و نزدیکان خود درباره مردم انصاف را از دست مده (نهجالبلاغه، ب 10، ص 996) و نیز میفرماید: پس رنج کار هر یک از آنان را برای خودش بدان و رنج کسی را به دیگری نسبت نده و باید در پاداش دهی به او هنگامیکه کارش تمام میشود کوتاهی ننمایی و بزرگی کسی تو را بر آن ندارد که رنج و کار کوچک کسی را بزرگ شماری و پستی کسی تو را واندارد که رنج و کار بزرگش را کوچک شماری (نهجالبلاغه، ب 38، ص 1009).
بر مبنای این دستورات مدیر باید با رعایت انصاف به زیردستان کمک کند.
*منافع اکثریت را بر منافع اقلیت ترجیح دادن
یکی دیگر از اصول مدیریت، منافع عمومی را بر منافع فردی ترجیح دادن است، بدینصورت که نباید به خاطر فردی منافع عمومی و مصالح سازمانی را فدا نمود. امام (ع) دراینباره میفرمایند: کاری که باید بیش از هر چیزی دوست داشته باشی میانهروی در حق، همگانی کردن آن و دادگری است که بیشتر موجب خشنودی رعیت میگردد زیرا خشم همگانی، رضا و خشنودی چند تن را پایمال میسازد و خشم چند تن در برابر خشنودی همگان اهمیت ندارد (نهجالبلاغه، ب 11، ص 977). *نظارت و ارزیابی بر عملکرد
تأکید بسیار زیادی به مدیران دستگاههای اجرایی است که بر اعمال و کار کارکنان نظارت داشته و ارزیابی مستمری از آنها بنمایند. امام نیز میفرمایند: پس در کارهایشان (عمال و کارگزاران) کاوش و رسیدگی کن و بازرسهای راستکار و وفادار بر آنان بگمار، نباید نیکوکار و بدکار نزد تو به یکپایه باشند که این امر نیکوکار را از نیکوکاری بیرغبت و بدکاران را به بدی وامیدارد و هر یک از ایشان را به آنچه گزیده است جزا بده (نهجالبلاغه، ب 20، ص 1001).
*انتخاب فرد لایق
یکی از مهمترین مسائل فعلی مدیریت در جهان امروز و بخصوص در کشور ما نحوه انتخاب افراد توسط مدیران ارشد است، آنان با عزل و نصب مدیران و زیردستان خود بر مبنای اعمال سلیقه، آزمایش و خطا و عدم تبعیت از ملاکهای علمی و منطقی باعث شدهاند افراد ناکارآمد در مشاغل حساس قرار بگیرند. امام (ع) به مالک میگویند: پس در حال نویسندگانت (کارگزارانت) بنگر و بهترین ایشان را به کارهایت بگمار (نهجالبلاغه، ب 43، ص 1012) چون آنان را (کارگزاران) تجربه و آزمایش نمودی به کار گمار (نهجالبلاغه، ب 45، ص 1012). در اینجا امام (ع) تأکیددارند با رعایت معیار و ملاک آزمودن، افراد را به کار گمار نه اینکه بکار گماری و بعداً بررسی کنی و نیز فرمودند: برای انجام کارها از نیروهایت کسانی را بگمار که برای خدا و رسول پندپذیرند و پاکدلتر، خردمندتر، بردبارتر و مهربانتر، … باشند (نهجالبلاغه، ب 32، ص 1006). امام با این بیان تأکید میکنند باید برای انتخاب مدیر ملاکها و معیارهای مناسب تعریف تا گزینش و انتخاب افراد شایستهتر بهتر صورت گیرد.
*تقسیمکار
از دیگر امور مربوط به یک مدیر مدبر و لایق تقسیمکار است جهت انجام سادهتر و بهتر کارها امام (ع) در این مورد میفرمایند، برای هر کاری از کارهایت رئیس و کارگردانی از نویسندگان قرار بده که بزرگی کارها او را مغلوب و ناتوان نسازد و هرگاه در آنان عیبی باشد و تو از آن غافل باشی تو را به آن بدی میگزینند (تو باید پاسخگو باشی) (نهجالبلاغه، ب، ص 1017) این تأکیدها از طرف امام (ع) در خصوص تقسیمکاربر اساس توان و تخصص در پیشبرد امور و ارائه خدمات بهتر به مردم است.
*حقوق و پرداخت پاداش
در دنیای مدیریت امروز پرداخت حقوق و پاداش مناسب به کارکنان حرف اول را میزند و زمانی میتوان از یک فرد متخصص، مدبر، لایق و متعهد کار مناسب خواست که حقوق و پاداش او نیازهای زندگی او را مرتفع و رضایت شغلی او را فراهم کند. در غیر این صورت نمیتوان رشدی در کار و پیشبرد آن را در نظر گرفت. امام (ع) دراینباره میفرمایند: پس جیره و خواروبارشان را فراوان ده که این کار آنان (کارگزاران) را به اصلاح خودشان توانا کرده و بینیاز گرداند (نهجالبلاغه، ب 44، ص 1012) و آنقدر به قاضی بده وزندگی او را فراخ ساز که عذر او از بین برود و نیازش به مردم با آن بخشش (حقوق مکفی) کم باشد (نهجالبلاغه، ب 41، ص ۱۰۱۱